Sport Livestreams für Fußball Bundesliga, DFB-Pokal, Champions League, Europa League, NFL, NBA & Co.
Jetzt neu und kostenlos: Sport Live bei radio.de. Egal ob 1. oder 2. deutsche Fußball Bundesliga, DFB-Pokal, UEFA Fußball Europameisterschaft, UEFA Champions League, UEFA Europa League, Premier League, NFL, NBA oder die MLB - seid live dabei mit radio.de.
میترسید بیآنکه بداند میترسد. غمگین بود بیآنکه بداند از چه. میخواست برود، بیآنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بیآنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی ر...
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۸۶مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلانگر میفُ - روشُ حاجه- ترندان رَ- واکندگر میفروش حاجت رندان روا کند ايزد گنه ببخشد و دفع بلا کند ساقی به جام عدل بده باده تا گدا غيرت نياورد که جهان پربلا کند حقا (که در زمان) کز اين غمان برسد مژده امان گر سالکی به عهد امانت وفا کند گر رنج پيش (پیشت) آيد و گر راحت ای حکيم نسبت مکن به غير که اينها خدا کند در کارخانهای که ره (علم و عقل) عقل و فضل نيست فهم (وهم) ضعيفرای فضولی چرا کند مطرب بساز (عود) پرده که کس بیاجل نمرد وان کو نه اين ترانه سرايد خطا کند ما را که درد عشق و بلای خمار کشت يا وصل دوست يا می صافی دوا کند جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت عيسیدمی کجاست که احيای ما کندSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
--------
1:12:49
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند ۱۸۵
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۸۵فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن نقدها را بود آيا که عياری گيرند تا همه صومعهداران پی کاری گيرند مصلحتديد من آن است که ياران همه کار بگذارند و خم طره ياری گيرند خوش گرفتند حريفان سر زلف ساقی گر فلکشان بگذارد که قراری گيرند قوت بازوی پرهيز به خوبان مفروش که در اين خيل حصاری به سواری گيرند يا رب اين بچهی ترکان (مغبچگان از) چه دليرند به خونکه به تير مژه هر لحظه شکاری گيرند رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد خاصه رقصی (وقتی) که در آن دست نگاری گيرندتا کنند اهل نظر خاک رهت کحل بصرعمرها شد که سر راهگذاری گیرند حافظ ابنای زمان را غم مسکينان نيست زين ميان گر بتوان به که کناری گيرندSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
--------
1:12:51
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند ۱۸۴
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۸۴فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلندوش ديدم که ملايک در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راهنشين بادهی مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست کشيد قرعهی کار به نام من ديوانه زدند جنگ هفتادودو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت (درِ) ره افسانه زدند ما به صد خرمن پندار ز ره چون نرویمچون ره آدم خاکی به یکی دانه زدندشکر (آن را) ايزد که ميان من و او صلح افتاد صوفيان (حوریان) رقص کنان ساغر شکرانه زدند آتش آن نيست که از (بر) شعلهی او خندد شمع آتش آن است که در خرمن پروانه زدند کس چو حافظ ( نکشید) نگشاد از رخ انديشه نقاب تا سر زلف (عروسان سخن شانه زدند) سخن را به قلم شانه زدندSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
--------
1:14:21
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ۱۸۳
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۸۳فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلندوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند بيخود از شعشعهی پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارکسحری بود و چه فرخندهشبی آن شب قدر که اين تازهبراتم دادند بعد از اين روی من و آينهی وصف جمال که در آن جا خبر از جلوهی (عالم) ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحِق بودم و اين ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژدهی اين دولت داد (من همان روز بدیدم که ظفر خواهم یافت)که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند اين همه شهد و شکر کز سخنم میريزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود (همت پیر مغان و نفس رندان بود)که ز بند غم ايام نجاتم دادندشِکر شُکر به شکرانه بیافشان حافظکه نگار خوش شیرینحرکاتم دادند.حافظ آن دم که به بند سر زلف تو فتادگفت کز بند غم و غصه نجاتم دادندSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
--------
1:02:47
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند ۱۸۲
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۸۲فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن حسبحالی ننوشتی و شد ايامی چند محرمی کو که فرستم به تو پيغامی چند؟ما بدان مقصد (اعلا) عالی نتوانيم رسيد هم مگر پيش نهد لطف شما گامی چند چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب فرصت عيش نگه دار و بزن جامی چند قند آميخته با گل نه علاج دل ماست بوسهای چند برآميز به دشنامی چند زاهد از کوچهی رندان به سلامت بگذر تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند عيب می جمله چو گفتی هنرش نيز بگو نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند ای گدايان خرابات خدا يار شماست چشم انعام مداريد ز انعامی چند پير ميخانه چه خوش گفت (به آن دردینوش) به دردیکش خويش که مگو حال دل سوخته با خامی چند حافظ از شوق رخ مهرفروغ تو بسوخت کامگارا نظری کن سوی ناکامی چندSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
میترسید بیآنکه بداند میترسد. غمگین بود بیآنکه بداند از چه. میخواست برود، بیآنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بیآنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم میپردازه و سادهتر از اسمش، ریشهی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی میکنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستمТавсифи сонетхои Хофиз